اما از سوی دیگر با آغاز شدن روند بازسازی فیلمهای محبوب قدیمی در هزاره جدید بهنظر میرسد که فیلمهای خوب کریون نیز از این قاعده مستثنی نیست و پس از اکران نسخه جدید فیلم «تپهها چشم دارند» در سال گذشته در این ماه شاهد اکران نسخه تازهای از آخرین خانه سمت چپ بودیم و گرچه هر 2فیلم براساس آثار کلاسیک کریون ساخته شدهاند اما برای اینکه بتوانند با سلیقه تماشاگران امروزی همراهی کنند دچار تغییرات فراوانی شدهاند. در این گفتوگو کریون در مورد لزوم بازسازی این فیلمها و همچنین ادامه سریفیلمهای جیغ توضیحاتی داده است.
- آیا بهنظر شما زمان برای ساخت این نسخههای بازسازی شده مناسب است؟
مهمترین دلیل میتواند این باشد که پس از 30 سال موفق شدهام حقوق این فیلمها را دوباره به دست بیاورم چراکه ظرف این مدت در اختیار افراد دیگری بود و از نقطه نظر تجاری اکنون زمان خوبی برای این کار بود.
اما از نظر هنری همه چیز در این خلاصه میشد که ما میتوانستیم فردی را پیدا کنیم که بتواند کنترل این بازی تازه را در اختیار بگیرد و استودیو هم حاضر باشد روی او سرمایهگذاری کند. این فرد باید قابل اعتماد و با استعداد میبود و نباید تنها بهدنبال این باشد که نسخه کریون را عینا بازسازی کند و نسخه خودش از داستان را ارائه میداد.
البته ما داستان ابتدایی را نوشتیم چرا که حساسیتهای خودمان را داشتیم و بعد به سراغ دنیس رفتیم. اما از آنجا به بعد او در انتخاب و به کارگیری هنرپیشهها کنترل کامل داشت.
- پس این بحث که شما کارگردان این نسخه تازه باشید در هیچ مرحلهای از کار مطرح نبوده است؟
خیر البته همانطور که گفتم در نگارش یک فیلمنامه تازه دخالت داشتم و بهنظرم اینکه بر بازسازی فیلمتان نظارت داشته باشید یک ضرورت است اما اینکه خودتان فیلم 30سال قبلتان را بازسازی کنید کمی مسخره است. فرد دیگری با دیدگاه تازه میتواند به داستان شما ابعاد تازهای بدهد که حتی خود شما را تحتتأثیر قرار دهد.
- نسخه اول دارای شاخصههایی از دهه1970 است و شما در داستان تازه هم این شاخصهها را حفظ کردهاید؛ این موضوع تا چه حد کارایی داشته است؟
من بیشتر این بخشها را شوخیهای گذرای فیلم میدانم که میتواند مقدمهای برای صحنههای خشن بعدی باشد و ذهن تماشاگر را برای این صحنهها آماده کند. البته باید بگویم سکانس قتل در جنگل بیش از حد خشن بوده و حتی عکسالعمل برخی از والدین را هم در اکران خصوصی به همراه داشت اما به هر حال با توجه به سابقهای که من در این ژانر و همچنین ساخت تیزرهای تبلیغاتی دارم، تمایل داشتم که تماشاچی تفاوت این سکانس با سایر سکانسهایی که تابهحال دیده بود را احساس کند.
- لوکیشن این فیلم به اندازه هنرپیشگان فیلم مهم بهنظر میرسد و حتی بهنظر برخی منتقدان به نوعی یکی از شخصیتهای فیلم است هرچند که میتوان حدس زد به دلایل اقتصادی آفریقای جنوبی برای فیلمبرداری انتخاب شده اما برای انتخاب این لوکیشن چه روندی طی شد؟
من تابه حال به آفریقایجنوبی سفر نکرده بودم اما دنیس در آنجا فیلمبرداری کرده بود و 3تیزر تبلیغاتی ساخته بود و با شرایط آنجا کاملا آشنا بود.
او برای قسمت اول فیلم به شدت نگران شرایط آب و هوایی بود و مایل بود که همیشه نور آفتاب را داشته باشد ولی شرایط اقتصادی واقعیتی است که نمیتوان آن را نادیده گرفت چرا که این فیلم با 30درصد مالیات کمتر نسبت به آمریکا در این کشور ساخته شد و این کمک زیادی به ما کرد.
- در دهههای اخیر شاهدیم که رویکرد جامعه بینالمللی نسبت به خشونت و فیلمهای خشن و ژانر وحشت متفاوت شده. آیا این تغییر برای شما هم رخ داده است؟
نسخه اول من هم در زمانه خود فیلم غافلگیرکنندهای بود اما برای این نسخه من میدانستم که با تماشاگری بهمراتب هوشمندتر و پر توقعتر از 30سال قبل روبهرو هستم و از طرف دیگر نمیخواستم سطح کارم نسبت به نسخه اول پایینتر آمده باشد. بنابراین طبیعی بود که این بار شما با شخصیتهای پیچیدهتری مواجه شوید و بازیهای ارائه شده حتی با فیلمهای روز ژانر وحشت قابل مقایسه نیست.
- با توجه به این سطح از انتظار، انتخاب هنرپیشهها کار دشواری بوده!
انتخاب هنرپیشهها همیشه کار دشواری است و دنیس در جلسات تست عنوان میکرد بهدنبال افرادی است که سعی نکنند تنها این تیپ خاص را بازی کنند و برای شخصیت منفی فیلم تنها خصوصیات ظاهری بازیگر مد نظر ما نبود اما شیوهای که کروگ در این نقش ظاهر شده کاملا منحصر به فرد است و بهنظر میرسد که او در دنیای خودش به زندگی عادی مشغول است و تنها پس از اینکه از سوی مردم آزار میبیند دیوانه میشود.
بازی او بهگونهای است که تماشاگر باور میکند حتی خود این شخصیت هم نمیداند که چرا کنترل اعمالش را از دست داده چون یک روان پریش واقعی است.
- این 2 فیلم تنها کارهایی از شما نیست که بازسازی میشوند و بهنظر میرسد شما از آن دسته کارگردانهایی هستید که ایدههایش در طول زمان بازسازی و بازروایت میشوند. ما خبرهایی مبنیبر ساخت قسمت جدیدی از کابوس خیابان الم استریت را شنیدهایم. چرا این شرایط در مورد کارهای قدیمی شما وجود دارد؟
در ژانر وحشت من تنها کسی نیستم که چنین شرایطی را دارم و تصور میکنم که کارهای جان کارپنتر هم بازسازیهای فراوانی داشته است یا فیلمهای جمعه سیزدهم هم
به دفعات بازسازی شدهاند.
به عقیده من روند کنونی فیلمهای ژانر وحشت بیشتر به سوی بازسازی گرایش دارد تا ساخت دنبالهها، چون در برخی از مقاطع نمیتوان دنبالهای را از نظر منطقی توجیه کرد اما شما برای ساخت نسخه تازه مشکلی ندارید چرا که 2 یا 3 نسل از فیلم ابتدایی گذشته است.
- شما در ادامه روند ساخت فیلمهای کابوس الم استریت دخالتی نداشتید؟
- متأسفانه همین طور است زمانی که من این فیلمنامه را نوشتم نوعی کار آوانگارد به حساب میآمد و هیچکس در سیستم استودیویی نبود که شانسی برای این فیلم قائل باشد و باب شای – مدیر استودیو نیولاین- تنها کسی بود که به کارکرد این فیلمنامه اعتقاد داشت اما او برای ساخت آن پول کافی نداشت و بنابراین از من خواست که فیلمنامه را به او بفروشم تا هر زمان که امکان داشت بتواند کار را کلید بزند.
من در آن زمان چارهای نداشتم چون او اصرار داشت که این کار انجام شود و در غیر این صورت فیلم اصلا ساخته نمیشد بنابراین من دیگر کنترلی بر این سری فیلمها یا حتی شخصیت فردی کروگر ندارم و مدتهاست که از آن خبری ندارم اما شنیدهام که قرار است بازسازی شود.
- آیا در مورد فیلم جدیدی از سری فیلمهای جیغ با شما تماسی گرفته شده است؟
اگر بخواهم صادقانه به این سؤال پاسخ داده باشم باید بگویم که گفتوگوی مختصری در این رابطه با مدیران استودیو میراماکس داشتم و کوین ویلیامسون هم مشغول نوشتن پیش سناریو است اما من هنوز از موضوع فیلم بیخبر هستم و ترجیح دادم زمانی که کار کوین به پایان رسید جدیتر در مورد آن صحبت کنم.
ماهنامه امپایر/ مارس 2009